رویای شیرین . . .
گاهی که دل تنگ دل تنگ می شوم
شرمم می آید که بگویم دوستت دارم
زیرا نمی خواهم دوست داشتن هنگام نیاز و دل تنگی را به تو تقدیم کنم
آری من تو را دوست دارم
اما نه آن سان که آن علف تشنه، باران را یا زمین خشک، ابر را
بلکه آن سان که رود خروشان، دریا را و مرغک دیوانه ی پرواز، آسمان را دوست می دارد
من تو را را دوست دارم
بدون نیاز، بدون آن که ذره ای بخواهم تو را تغییر یابی
تو را دوست دارم
چون لایقی دوست داشتنی
تو را دوست دارم
چون وسیع ترین دشت آرزوها و خاطره های منی

+ نوشته شده در جمعه بیست و هشتم خرداد ۱۳۸۹ ساعت 21:35 توسط T@R@NOM
|
زندگی یعنی . . .