کوزه آب . . .
یادمان باشد به دل کوزه آب، که بدان سنگ شکست
بستی از روی محبّت بزنیم
تا اگر آب در آن سینه پاکش ریزند ، آبرویش نرود
یادمان باشد فردا ، حتما ناز گل را بکشیم
حق به شب بو بدهیم
و نخندیم دیگر به ترکهای دل هر گلدان
وبه انگشت نخی خواهیم بست ، تا فراموش نگردد فردا
زندگی شیرین است زندگی باید کرد
و بدانم که شبی ، خواهم رفت
و شبی هست که نباشد پس از آن فردایی

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم آبان ۱۳۹۰ ساعت 13:16 توسط T@R@NOM
|