گله از عشق
گله دارم از تو اي عشق
تو که اشکامو نديدي
همه قلبمو شکستند
تو صداشو نشنيدي
اين همه نامهربونو
در کنارم آفريدي
اما اون که آرزومه
بيقرارم آفريدي
****
تا کي بايد با عکس اون
از لحظه ها گذر کنم
بوسه به عکسش بزنم
غصه هامو بيشتر کنم
تا کي بايد با ياد اون
کبوترا رو پر کنم
با ديدن پروانه ها
گوش خدا رو کر کنم

داد بزنم بهش بگم
آه اي خدا آه اي خدا
اين ها همه آزاده اند
پس من چرا؟ پس من چرا؟
بالي به من بده ميخوام
فاصله ها رو بشکنم
براي ديدن گلم
از همه چيز دل بکنم
****
همه ستاره ها رو
خط بزن از آسمونم
به جاش اون برق چشاشو
بده يک لحظه نشونم
همه ترانه هامو
پيش چشمات ميسوزونم
نا بزاري قطعه اي رو
واسه چشاش بخونم
****
بگير از من لحظه هامو
بده يک لحظه نگاهش
همه دنيامو فنا کن
بده يک بوسه ز کامش
نفسم در سينه حبس کن
بده يک لحظه هوايش
هوسم را شعله ور کن
با شميم گيسوانش
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۸۸ ساعت 12:30 توسط T@R@NOM
|
زندگی یعنی . . .