تنهاتر از سکوت . . .
خسته شدم ،
نيست شدم ...
گوشم از اين حرف ، پُر است:
" آخر غصه ، مُردن است !
مُردن من ،
همين دم است !
" که از تو دورمانده ام .
من که بدون روي تو ،
رو ، به هوا ، نميکنم.
من که بدون چشم تو ،
بنده دعا نميکنم.
دور شدي ،
کور شدم.
" مشعل بي نور شدم.
من !
که بدون اسم تو ،
اسم ، صدا نميکنم.
ماه ،
چه ماه ِ کاملي !
دست مريزاد ، خدا !
من که بدون روي اون
ماه نگاه نميکنم .
نيست شدم ...
گوشم از اين حرف ، پُر است:
" آخر غصه ، مُردن است !
مُردن من ،
همين دم است !
" که از تو دورمانده ام .
من که بدون روي تو ،
رو ، به هوا ، نميکنم.
من که بدون چشم تو ،
بنده دعا نميکنم.
دور شدي ،
کور شدم.
" مشعل بي نور شدم.
من !
که بدون اسم تو ،
اسم ، صدا نميکنم.
ماه ،
چه ماه ِ کاملي !
دست مريزاد ، خدا !
من که بدون روي اون
ماه نگاه نميکنم .
+ نوشته شده در یکشنبه چهارم بهمن ۱۳۸۸ ساعت 13:37 توسط T@R@NOM
|