مداد رنگی عاشقانه
داخل جعبه مدادرنگي غوغايي بود. همه آنها بجز مداد
سفيد با هيجان صحبت مي کردند. هر کدام از آنها
مي خواست ثابت کند که از بقيه قوي تر است.
مداد قرمز مي گفت: اگر از اين جعبه بيرون بروم و به
روي کاغذ سفيد برسم، همه آن را غرق خون مي کنم.
مداد آبي فرياد مي زد: من روي آن کاغذ سفيد درياي
طوفاني مي شوم که موجهاي بلندش همه چيز را خرد
مي کند.
مداد نارنجي که در وسط نشسته بود، با صداي بلند
گفت: اما من از همه شما قوي ترم. چون به رنگ شعله
هاي آتش هستم. من مي توانم همه جا را به آتش بکشم.
مداد سبز تيره از انتهاي جعبه فرياد زد: قدرت در
دستهاي من است. من به رنگ تانکها و مسلسلهاي
بزرگ هستم.
مداد سياه با خونسردي گفت: اما اگر من وارد ميدان
شوم بر همه شما غالب مي شوم و همه جا را تيره و تار
مي کنم. بقيه مداد رنگي ها ساکت شدند. مثل اين که حق
با او بود. مداد سياه از همه قوي تر بود.
در اين موقع مداد زرد بلند شد و با کمي خجالت گفت:
من فکر مي کنم از مداد سياه قوي تر باشم چون همرنگ
خورشيد هستم و نور خورشيد سياهي و تاريکي را از
بين مي برد. مداد رنگي ها به فکر فرو رفتند.
مداد سفيد که تا به حال سکوت کرده بود، بلند شد و با
صداي بلند گفت: دوستان! به نظر من قوي ترين افراد،
کساني هستند که براي ديگران آرامش و امنيت بيشتري
فراهم مي کنند، نه کساني که زور بيشتري دارند و مي
توانند همه چيز را خراب کنند، پس رو به مداد آبي کرد
و گفت: تو قدرتمندي اگر به رنگ آبي آسمان باشي،
چون همه موجودات در زير آسمان آبي احساس امنيت
مي کنند.
پس خطاب به مداد قرمز گفت: رنگ تو هم مظهر قدرت
است. چرا که مي تواني به رنگ لاله هاي سرخ باشي
که يادگار شجاع ترين مردان روزگار است. يا به رنگ
گل سرخ که نشانه عشق است. مداد سفيد پس از سرفه
کوتاهي به مداد سبز نگاهي کرد و گفت: تو هم قوي
هستي. رنگ سبز رنگ آرامش بخش است. تو مي
تواني به رنگ جنگلهاي سرسبز باشي که نشانه قدرت
آفريننده ي آنهاست، تو مي تواني به رنگ برگ درخت
زيتون باشي که نشانه صلح و آرامش جهاني است، من
و تو و مداد قرمز مي توانيم پرچم سه رنگ سرزميني
باشيم که انسانهاي پاکش خواستار صلح و دوستي اند.
همه مداد رنگي ها به آرامي سر جاي خودشان قرار
گرفتند و به فکر فرو رفتند. ديگر به قدرت نمي انديشيدند
بلکه اين بار هر کدام فکر مي کرد که چگونه مي تواند
زيباترين و عالي ترين طرحهاي عاشقانه را رنگ
آميزي کند